یاد رفتگان نامدار سال کهنه؛ مرگ بهاریهنویس در بهار
تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۳۹۹۸۶۲۳۷
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر چند ایام نوروز وقت سرخوشی است و دم را غنیمت دانستن اما از یاد رفتگان نامدار سال کهنه (1402 خورشیدی) نمیتوان غافل شد. طبیعی است که اگر خانوادهای در این سال عزیزی را از دست داده باشد نام و یاد آن شخص از هر صاحبنام دیگر مهمتر است اما در نگاهی کلیتر برآنایم که در هر روز از یکی از رفتگان نامدار بگوییم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در فروردین 1402 کیومرث پوراحمد درگذشت. نه در بستر بیماری یا بر اثر سانحه که خود خواسته و همین ماجرای رفتن کارگردان و خالق تصویری «قصههای مجید» را تکاندهندهتر کرد.
در یاد کرد او چند بند از همان متنی را که ساعاتی بعد از انتشار خبر نوشتم و حسیتر بود دوباره میآورم. غرض یاد است و با آن نقل حاصل میشود و از این تکرار ملال برنمیخیزد.
-کیومرث پوراحمد هم مینوشت، هم فیلم سینمایی میساخت و هم سریال و ژانرهای مختلف را آزمود و بسیار شناخته شده بود تا جایی که آثار او به بخشی از حافظۀ جمعی ایرانیان بدل شده و به همین خاطر گزاف نیست اگر گفته شود در فقدان او هر که اندک آشنایی با او یا آثار او داشته احساس از دست دادن یکی از خویشان را دارد و اندوهگین است و این قاعده چه بسا شامل نویسندۀ کیهان هم بشود که دو ماه قبل در بهمن 1401 به او تاخت که چرا با این که فیلم او در جشنواره شرکت دارد خود از حضور در آن اجتناب کرده است زیرا در حافظۀ کیهانی او هم قطعا شخصیت «مجید» نقش بسته است.
آن نقد به خاطر آن بود که فیلم «پرونده باز است» در غیاب کارگردان در جشنواره به نمایش درآمد و داوری شد حالا پروندۀ زندگی خود او بسته شده و به تعبیر درستتر، خود، آن را بسته است.
- تنها با تصویر و دوربین نسبت نداشت و اهل قلم هم بود و به همین خاطر، خطر کرد و سراغ «قصههای مجید» رفت. خطر از این حیث که نویسندۀ آن «هوشنگ مرادی کرمانی» خود نویسندهای مشهور بود و هست و داستان را درفضای کرمان و با شخصیتهای کرمانی نوشته نه اصفهان.
- شخصیت ماندگار دیگر قصههای مجید، بیبی است که نقش آن را مادر خود پوراحمد (زندهیاد پرویندخت یزدانیان) ایفا کرد و به یکی از مادران سینمای ایران بدل شد؛ نمونۀ کامل یک زن خانهدار ایرانی. جالب این که مادر او که اهل کتاب بود قبل تر قصه های مجید را خوانده بود.
- پوراحمد کتابی هم به نام «کودکی نیمه تمام» دارد و بر اساس آن مهدی اسدی مستندی اتوبیوگرافیک به همین نام ساخته که دو سه بار از شبکۀ مستند تلویزیون پخش شده و در آن مادرش و مهدی باقر بیگی (مجید) هم صحبت میکنند.
این مستند در سال 93 در حالی از تلویزیون پخش شد که دیگر کارگردانان حامی جنبش سبز را تلویزیون بایکوت کرده بود و آنها هم تلویزیون را اما پوراحمد چندان سیاسی به معنی سیاست معطوف به قدرت نبود و شاید بتوان گفت اصلا سیاسی نبود اگرچه در میتینگ اول خرداد 1388 در ورزشگاه 12 هزار نفری آزادی که کاملا قانونی و انتخاباتی بود نطق کرد و به شماتت رفتار انتخاباتی خود در 4 سال قبل پرداخت و گفت: رأی ندادن من و امثال من در سال 84 باعث شد من با این قد و قواره زیر بار آدمهای کوچک بروم. این بار رأی بدهید تا دوباره بزرگ شویم.
- این نویسنده مثل خیلیهای دیگر از میان تمام کارهای او و آثاری چون خواهران غریب، سرنخ و قصههای مجید و کفشهایم کو و شب یلدا این آخری - شب یلدا- را بسیار دوست میدارم و بدون اغراق 5 بار آن را دیدهام! خود او البته گفته بود برخی 10 بار هم دیدهاند آن قدر که کسانی "شب یلداباز" هستند!
پوراحمد "شب یلدا" را برای دل خود ساخته و حامد احمد زادۀ فیلم کیومرث پور احمد است چنان که به جای پوراحمد، احمد زاده گذاشته و چون از فیلم قبلی پول درآورده بود و انتظار مالی زیادی از این نداشته این را بی انگیزۀ فروش ساخت اما بسیار دیده شد. محمد رضا فروتن که کشف خود پوراحمد بود و اول بار در یکی از قسمتهای "سرنخ" معرفی شد بهترین بازی دوران بازیگری خود را در همین فیلم ارایه داده است.
اغلب ما همچنین ترانۀ «مادر من مادر من تو یاری و یاور من/ مادر چه مهربونه درد منو میدونه/ بی عذر و بیبهونه قصه برام میخونه مادر من مادر من تو یاری و یاور من/ مادر مهربونم قدر تو رو میدونم/تو با منی همیشه/ من برگم و تو ریشه» را در فیلم «خواهران غریب» و با صدای گرم خسرو شکیبایی به یاد میآوریم اما این فیلم را با نام کارگردان – کیومرث پوراحمد- هم باید به خاطر آورد.
- کیومرث پوراحمد را میتوان با «مجید» قصههای مجید به یاد آورد یا با «حامد» شب یلدا یا با کارآگاه سریال «سرنخ» یا با تغییر استفاده از گویش اصفهانی و با نوشتههای متعدد و در عین حال شخصیت رسانهای که داشت اما او را با این ویژگی به یاد میآورم که با آن قامت خدنگ، اهل سر، خم کردن نبود اما صریح و روشن گفته بود: خسته شدم از سانسور و این جمله حالا خیلی تکاندهندهتر در گوش آدم زنگ میزند: خسته شدم از سانسور...
وقتی به قلم او اشاره شد، نمیتوان از بهاریههای او در مجله فیلم ننوشت که بسیار زیبا و تأثیرگذار بود و مرگ در 16 فروردین 1402 خورشیدی در دهکدۀ ساحلی (بندر انزلی) یعنی بهاریهنویس در بهاریترین روز بهار از دنیا رفت...
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: سال 1402 کیومرث پوراحمد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۸۶۲۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرده است
روزنامه اعتماد- بهاره شبانکارئیان- طی چند هفته گذشته خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. پس از این ادعا سعی کردم با خانواده این کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور سینمای ایران صحبتی داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفتگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفتوگویی داشته باشد، آن هم پس از پیگیریهای مکرر و چندین روزهام. لازم به ذکر است که عنوان کنم این گزارش صرفا بر اساس گفتههای دخترمرحوم کیومرث پوراحمد تنظیم شده است و انتشار آن از سوی روزنامه به معنای تایید یا رد صحبتهای مصاحبهشونده نخواهد بود. همچنین در مورد عنوان این گزارش نیز لازم میدانم توضیح دهم که «پرونده باز است» نام آخرین فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه ۸۰ است.
«ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد برای «اعتماد» است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است...؛ و این در حالی است که تصویری از حلقآویز شدن این کارگردان سینما نیز نشان میدهد؛ آثار جراحت روی دو دست او وجود داشته است. همچنین اطلاعات جدیدی به تازگی در مورد ثبت شکایت خانواده شنیده شده که «اعتماد» آن را صد درصد تایید نمیکند، اما این اطلاعات حاکی از آن است که خانواده پوراحمد شکایتی با موضوع مرگ مشکوک مرحوم پوراحمد ثبت کردند. ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ اخباری ضد و نقیض در رسانهها و مجلات هنری منتشر شد. ابتدا برخی رسانهها نوشتند؛ کیومرث پوراحمد، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهورایرانی در ویلایی در بندر انزلی بر اثر ایست قلبی درگذشت، اما ساعاتی بعد یک مجله هنری دلیل مرگ کیومرث پوراحمد را خودکشی اعلام کرد.
مرکز اطلاعرسانی پلیس نیز در اطلاعیهای در مورد مرگ کیومرث پوراحمد اعلام کرد: «در پی اعلام یک فقره خبر فوت مشکوک فردی سالخورده در دهکده ساحلی بندر انزلی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بندر انزلی قرار گرفت. با توجه به اهمیت رخداد، پلیس آگاهی برای بررسی صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پیدا کردند که با جسد بیجان کارگردان نام آشنای کشورمان کیومرث پوراحمد مواجه شدند. یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد نوشتهای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام او به خودکشی دارد.»
با این حال و با گذشت یکسال از این ماجرا در فروردین ماه ۱۴۰۳، توران پوراحمد؛ خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی اعلام کرد که برادر او به قتل رسیده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است.
پس از اظهارات خواهر کیومرث پوراحمد «اعتماد» سعی کرد با یکی از اعضای خانواده پوراحمد گفتوگویی داشته باشد.
پدرم میدانست
چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
او در پاسخ به اینکه آیا مرحوم قبل از مرگشان پیگیر فیلم «پرونده باز است» بوده، نیز میگوید: «فیلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوین آن مانده بود. همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» ....
۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ فلاح میری، دادستان مرکز گیلان در رابطه با نامه کشف شده در محل فوت کیومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است. مرحوم در انتهای نامه تاکید کرده غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. همچنین به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسیهای اولیه نظر برخودکشی این کارگردان سینما داشت که واکاوی جزییات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی شود و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاعرسانی میشود.»
این در حالی است که تاکنون و با گذشت یکسال هنوزخبر تکمیلی مربوط به علت تامه مرگ از سوی ضابطان و مراجع قضایی منتشر نشده است.
۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمین روز درگذشت کیومرث پوراحمد، اکثر خبرگزاریها از جمله اطلاعات آنلاین به یادداشتی در صفحه اینستاگرامی دختر کیومرث پوراحمد اشاره کرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد. این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از آنها الهام میگرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم میکرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین. همه صحبتها، مسیجها و ویسهای پدرم در ساعتهای آخر زندگی شاد و پر از امید بود. در طول دو، سه ساعت تصمیم میگیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیبدیده حلقآویز کنه؟ ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.»
پگاه پوراحمد در آخر تاکید کرد: «پرونده باز است.» ...